پوتین با مدودف چه کرد؟/ ولادمیر از یک چیز متنفر است!
تاریخ انتشار: ۹ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۱۰۰۵۱۲
به گزارش خبرآنلاین خبرگزاری مدوزا در تحلیلی در مورد فراز و فرودهای سیاسی مدودف نوشت: دیمیتری مدودف در دوران ریاست جمهوری خود بیش از یک دهه پیش، دولت های غربی را به این مساله امیدوار کرد که اصلاحات واقعی ممکن است. حتی پس از اینکه پوتین در سال ۲۰۱۲ به قدرت بازگشت و مدودف را به سمت نخست وزیری منصوب کرد و او برای ۷.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
پس از پیروزی ولادیمیر پوتین در انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۸، دیمیتری مدودف به عنوان نخست وزیر باقی ماند. دو منبع نزدیک به کرملین و یک منبع نزدیک به دولت روسیه در آن زمان به مدوزا گفتند که این بخشی از "معامله" بین پوتین و مدودف بود. مدودف می خواست دوباره [ برای ریاست جمهوری ] نامزد شود، اما پوتین به او اجازه نمی داد. از سوی دیگر، نخست وزیری مدودف برای دو دوره بعدی "تضمین شده" بود. یک منبع نزدیک به کرملین به مدوزا گفت: چشمانداز جانشینی ممکن است در آنجا نیز وجود داشته باشد. اما حتی در آن مرحله، مدودف مشکلات خاصی را تجربه کرد. برای مثال، در سال ۲۰۱۸، نیروهای امنیتی روسیه شروع به هدف قرار دادن تجار نزدیک به نخست وزیر کردند، در حالی که آرکادی دوورکوویچ، یکی از نزدیک ترین همکاران مدودف، نتوانست وارد دولت جدید شود که این به دلیل اصرار شخصی پوتین بود.
بیشتر بخوانید: مدودف: دشمن شکست میخورد/ پیروزی از آن ماست هشدار جدی مدودف به اروپاییها/ خواهان جنگ با روسیه هستید؟پوتین می خواست مدودف را تضعیف کند. به احتمال زیاد پوتین شک نداشت که در سال ۲۰۲۴ مجدداً در انتخابات پیروز خواهد شد. اما وضعیت مدودف نیز بد نبود - او شش سال دیگر نخست وزیر می ماند. اما به هر روی دوران نخست وزیری مدودف در اوایل سال ۲۰۲۰ به پایان رسید. او بلافاصله پس از سخنرانی سنتی پوتین در مجلس فدرال، که در آن رئیس جمهور مجموعه ای از اصلاحات قانون اساسی را پیشنهاد کرد استعفا داد.
یکی از اصلاحات جدید به پارلمان روسیه این حق را داد که روسای وزارتخانه های فدرال را تعیین کند؛ پیش از این نامزدها توسط نخست وزیر معرفی و توسط رئیس جمهور تایید شده بودند. علاوه بر این، به رئیس جمهور جهت گیری کلی دولت روسیه داده شد. این امر به طور قطع نخست وزیر را به چهره ای تابع در عمود قدرت تبدیل کرد.
به گفته دو منبع نزدیک به کرملین، این اصلاحات از قبل با مدودف مورد بحث قرار نگرفته بود. برای مدودف، تضعیف نخست وزیری در نتیجه اصلاحات، نقض توافقنامه ۲۰۱۱ بود. یک منبع در این راستا گفت: نفوذ او قطع شد.
تا به امروز، ما به طور قطع نمی دانیم که آیا مدودف ترجیح داد از نخست وزیری استعفا دهد یا اینکه مجبور شد. منابع نزدیک به کرملین به مدوزا گفتند که مدودف واکنش منفی به اصلاحات داشت و ترک پست ممکن است تصمیم خودش بوده باشد. بی بی سی نیوز روسیه گزارش داده است که "افراد نزدیک به مدودف" این روایت از وقایع را تایید کردند، اگرچه منابع دیگری که با این خبرگزاری صحبت کردند تاکید کردند که پوتین مدودف را مجبور به کناره گیری کرد.
نیکلای پتروف، کارشناس علوم سیاسی، به مدوزا گفت که مجبور شدن مدودف به استعفا تبلیغات است. وی گفت: پوتین به دولتی کارآمد نیاز داشت که به طور مؤثرتری برای برنامههای اجتماعی هزینه کند و با انجام این کار بتواند به ایجاد حس خوبی در میان شهروندان پیش از انتخابات دومای ایالتی ۲۰۲۱ و انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۴ کمک کند.
فردی که برای ریاست دولت جدید و کارآمدتر روسیه انتخاب شد، میخائیل میشوستین، رئیس سابق مالیات بود. در همین حال، سمت جدیدی برای مدودف انتخاب شد: معاون رئیس شورای امنیت ملی روسیه. سازمانی که از زمان شروع تهاجم تمام عیار روسیه به اوکراین، به یکی از مهمترین بخش های دولتی در سیستم حکومتی روسیه تبدیل شده است.
قانون تعیین پست نایب رئیس شورای امنیت فقط می گوید که اختیارات آن توسط رئیس جمهور تعیین می شود. بعداً، پوتین فرمانی صادر کرد که بر اساس آن معاون وی در این نهاد میتواند از طرف رئیسجمهور جلساتی برگزار کند، در مورد مسائل امنیت ملی به رئیس جمهور اطلاع دهد و در توسعه و اجرای مسیر سیاست خارجی روسیه مشارکت کند.
رئیس واقعی شورای امنیت، نیکولای پاتروشف، بود در حالی که مدودوف خود را در نقش کمکی می دید. مدودف به خصمانه ترین محیط ممکن منتقل شد. نیکولای پتروف، یک متخصص علوم سیاسی، گفت: " [ اینگونه بود که ] آن ها به جای اینکه کلبه خود را در اختیار او قرار دهند، به او یک آپارتمان اشتراکی مملو از حشرات دادند که در آن نیازی به او نبود."
به گفته منابعی که با شبکه خبری بی بی سی روسیه صحبت می کردند، اوضاع برای مدودف در روزهای اولیه این توافق واقعا بد بود؛ به هر حال، او رئیس جمهور سابق و نخست وزیر سابق بود و هیچ کس هم درباره انتخاب جانشین او، میشوستین، با او مذاکره نکرده بود. اما به گفته یکی از منابع نزدیک به کرملین کرسی مدودف در شورای امنیت ملی به این معنی بود که او همچنان به یکی از مهمترین منابع در قدرت عمودی دسترسی دارد: «دسترسی منظم به مرد در راس قدرت».
مدتی پیش مدودف «یک مسیر شغلی جدید برای خود ساخته بود» که قول میداد او را به پوتین نزدیکتر کند – و حتی احتمالاً او را جایگزین رئیسجمهور کند.
رئیس جمهور او را تحقیر کردمدودف علاوه بر معاونت رئیس شورای امنیت، سمت دیگری نیز داشت: ریاست حزب روسیه متحد که از پاییز ۲۰۱۱ بر عهده داشت. اما دو منبع نزدیک به کرملین گفتند که حزب حاکم روسیه همیشه "علاقه کمی" به مدودف داشته است: او آن را مکمل پستش به عنوان نخست وزیر می دانست، چیزی برای بهبود وضعیتش. او حتی سعی نکرده بود افراد خودش را در پست های رهبری حزب قرار دهد. مدودف به این نتیجه رسیده بود که بهترین پست برای تصدی پست سخنگوی دومای دولتی خواهد بود که او آن را با رهبری حزبش ترکیب خواهد کرد. البته او می دانست که همه تصمیمات کارکنان دولت در درجه اول توسط پوتین تایید خواهد شد، اما به عنوان رهبر حزب با بزرگ ترین جناح و سخنگو، او نیز آن ها را "تایید" خواهد کرد. او امیدوار بود که حتی نخست وزیر جدید با او مشورت کند.
با این حال، مدودف به سرعت متوجه شد که عملاً هیچ "اهرم واقعی" برای تأثیرگذاری بر مقامات حزب ندارد. همه پستهای مهم در حزب یا توسط افراد نزدیک به دبیرکل آندری تورچاک یا توسط همکاران سرگئی کرینکو، رئیس بلوک سیاسی کرملین، اداره میشد. مدودف، علیرغم اینکه رهبر رسمی حزب بود، عملاً قادر به مشارکت در مدیریت آن نبود. با این وجود، او برنامه خود را برای خدمت به عنوان پیشرو اصلی آن در انتخابات دومای ایالتی پاییز ۲۰۲۱ تغییر نداد. مدودف روی حمایت ولادیمیر پوتین که با او "روابط خوب و آرام" حفظ کرده بود، حساب می کرد.
با این حال، در ژوئن ۲۰۲۱، در آستانه کنگره پیش از انتخابات حزب، یک سیگنال ظاهر شد و بر اساس گزارشات، پوتین به مدودف گفت که در لیست حزب قرار نخواهد گرفت و در نتیجه رئیس دومای دولتی نخواهد بود.
پوتین از زمانی که تصمیمات بر او تحمیل شوند خوشش نمی آید و این همان کاری است که مدودف انجام می داد. علاوه بر این، سطح بالای ابتکار مدودف ممکن است به نظر برسد که او آرزوی جانشینی او را دارد. به همین دلیل است که رئیس جمهور او را تحقیر کرد و او را کاملاً از کمپین حذف کرد.
به گزارش بی بی سی نیوز روسیه، عامل دیگری نیز در پس تصمیم پوتین وجود داشت: محبوبیت مدودف برای راحتی کرملین بسیار پایین بود. بر اساس گزارش مرکز تحقیقات افکار عمومی روسیه، در ژوئن ۲۰۲۲، بیش از ۶۸.۳ درصد از روسهای مورد بررسی گفتند که به نخستوزیر سابق اعتماد ندارند.
پوتین مدیر پرسنلی خوبی است: او ناتوانی مدودف در انجام کارهای مسئولانه و جدی را درک می کند. مدودف تا زمانی که پوتین به یک نخست وزیر واقعی نیاز داشت، نخست وزیر بود. به طور مشابه، او نمی تواند یک سخنران واقعی باشد.
مدودف به قدری از تصمیم پوتین ناراحت بود که در روز رای گیری ۲۰۲۱ در مقر روسیه متحد حاضر نشد و گفت که بیمار است. تا پایان سال ۲۰۲۱، او عملا از زندگی سیاسی به دور بود. سپس جنگ تمام عیار آغاز شد.
قطار زرهی در مسیر یدکیدر طول سال اول تهاجم تمام عیار مسکو به اوکراین، مدودف، که مدت ها به عنوان یکی از اصلی ترین "لیبرال های سیستمیک" روسیه شناخته می شد، به یک حامی سرسخت کرملین تبدیل شد. رئیسجمهور سابق به کاربر مکرر تلگرام تبدیل شد، جایی که به طور مرتب غرب را با سلاحهای هستهای تهدید کرد و از آلمانیها به عنوان «فریتز» یاد کرد و آمریکا را «یانکی لند» نامید. ایتالیایی ها و اوکراینی ها نیز نام های تحقیرآمیز خود را دارند. در یکی از پست های مدودف آمده است: «هدف اصلی ما این است که شکستی ویرانگر به همه دشمنانمان برسانیم: نازیهای اوکراینی، ایالات متحده، نوکرهای آنها در ناتو، از جمله آن لهستان منفور، و سایر تفالههای غربی. ما بالاخره زمین های خود را پس می گیریم و برای همیشه از همه مردم خود محافظت می کنیم. مدودف انتخاب آگاهانه ای برای استفاده از چنین لفاظی های تحریک آمیزی داشته است.
پس از نشست شورای امنیت روسیه در آستانه حمله همه جانبه به اوکراین که در آن پوتین آشکارا همه کسانی را که خواستار ادامه گفت وگو با غرب بودند تحقیر کرد، مدودوف دریافت که بهتر است جانب احتیاط را رعایت کند تا مبادا کسی عقاید لیبرالیستی گذشته خود را مطرح کند. مدودف با تغییر به سمت حمله به "غرب جمعی" و مخالفان جنگ، نه تنها به محافظت از خود در برابر انتقادها کمک کرد، بلکه به حفظ پست مهمتری نیز کمک کرد.
منابع نزدیک به کرملین همچنین گفتند که رهبری عالی کشور نگران اظهارات آتشزای مدودف نیست: «آنها میدانند که این نظر اوست و دلیلی برای جدی گرفتن این تهدیدها وجود ندارد. همه به آنها عادت کرده اند.» علاوه بر این، ولادیمیر پوتین با بسیاری از اظهارات مدودف موافق است.
نیکلای پتروف، کارشناس علوم سیاسی می گوید که اگر رفتار مدودف در طول جنگ متفاوت بود، نگرش تشکیلات سیاسی روسیه نسبت به او بسیار انتقادیتر میشد. او میتوانست طبیعیترین نماینده ضد نخبگان در مخالفت با پوتین باشد. او هر کاری انجام می دهد تا از سوء ظن در این زمینه جلوگیری کند و به پوتین نشان می دهد که فراتر از ظن است و به غرب نشان می دهد که چیزی برای ارائه به آنها ندارد.
بر خلاف این پیش زمینه، رسانه های دولتی و طرفدار دولت که در دو سال پیش از جنگ تمام عیار توجه چندانی به مدودف نداشتند، مرتبا پست های او را مورد توجه قرار می دهند. دو تن از کارمندان این رسانه ها به مدوزا گفتند که دولت پوتین به شدت توصیه کرده است که مبلغان بر پست های مدودوف نظارت کنند و مقالات خبری را از روی آن تنظیم کنند و چندین مقاله بر طبق آن تولید کنند.
در اواخر دسامبر ۲۰۲۲، ولادیمیر پوتین موقعیت جدیدی را برای مدودف ایجاد کرد: معاون اول کمیسیون نظامی-صنعتی. اکنون نخستوزیر سابق به شرکتهای دفاعی در سراسر کشور سفر میکند در حالی که آشکارا از استالین سخن میگوید و هر کسی را که نظمهای دولتی را مختل میکند تهدید به سرکوب میکند.
یک منبع نزدیک به دولت روسیه تاکید کرد در حالی که پست جدید، نخبگان این کشور را بیش از گذشته مجبور به در نظر گرفتن مدودف کرده است، اما هیچ قدرت واقعی جدیدی به او نداده است. در همین حال، یک منبع نزدیک به کرملین گفت: مدودف نفوذ دارد، اما در مقایسه با مقام نخست وزیری، نفوذ او به شدت کاهش یافته است.
یکی از منابع نزدیک به کرملین، با توصیف جایگاه مدودف در عمود قدرت روسیه، او را "قطار زرهی در مسیر یدکی" نامید که ممکن است روزی برای پوتین مفید واقع شود: شاید او دوباره آن را روی ریل قرار دهد. به عنوان یک جانشین تایید شده، و شاید هم در مسیر زوال قرار گیرد. رئیس جمهور قصد ندارد به این زودی ها جایی برود.
دو منبع نزدیک به کرملین گفتند مدودف از امید خود برای رئیس جمهور شدن دوباره دست کشیده است. یکی از منابع گفت: او فقط یک چیز می خواهد: همه او را تنها بگذارند. هم ملی گراها و هم لیبرال ها.
*منبع: مدوزا / ترجمه: ابوالفضل خدائی
۳۱۱۳۱۱
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1783434منبع: خبرآنلاین
کلیدواژه: ولادیمیر پوتین دمیتری مدودف روسیه حمله روسیه به اوکراین رئیس شورای امنیت یک منبع نزدیک ولادیمیر پوتین ریاست جمهوری نخست وزیری برای مدودف علوم سیاسی رئیس جمهور تمام عیار نخست وزیر تبدیل شد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.khabaronline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرآنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۰۰۵۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پایان پوتین؟!/ او گورباچف نیست/ بعید است صاعقه دوبار به یکجا اصابت کند!
به گزارش خبرآنلاین، پیتر روتلند در تحلیلی برای ریسپانسیبل استیت کرفت وابسته به «اندیشکده کوئینسی» نوشت:ماکسیم ساموروکوف از مرکز کارنگی اخیرا مقالهای را باعنوان" رژیم شکننده پوتین" در فارن افرز منتشر کرده است. او نوشته مانند آنچه در گذشته برای شوروی اتفاق افتاد، سیستم پوتین هم همیشه درحال فروپاشی است.
این استدلال بر اساس یک قیاس تاریخی شکل گرفته است. طبق این قیاس نظام شوروی، قوی و تغییرناپذیر به نظر میرسید و عملاً هیچکس فروپاشی آن را پیشبینی نمیکرد. اما در نهایت شوروی فروپاشید. به همینترتیب، سیستم پوتین در حالحاضر قدرتمند و مقاوم به نظر میرسد و کمتر کسی میتواند فروپاشی آن را تصور کند. اما در نهایت این سیستم هم مانند شوروی، دچار فروپاشی خواهد شد.
مشخص است که چرا این استدلال برای فارنافرز دارای جذابیت است. پندار آرزومندانه همیشه مخاطب را جذب میکند. مردم دوست دارند آنچه را که میخواهند بشنوند را به آنها بگویند. بدون هیچ چشماندازی برای یک ضدحمله موفق در اوکراین، محتملترین سناریویی که باعث میشود کییف در جنگ پیروز شود، فروپاشی رژیم پوتین در روسیه است.
قیاسهای تاریخی میتوانند جذاب؛ اما گمراه کننده باشند. چرا که ممکن است توجه ما را بر شباهتهای سطحی متمرکز کنند، در حالی که تفاوتهای ساختاری را نادیده میگیرند. چندین دلیل مهم وجود دارد که مشخص میکند نظام پوتین در مکان بسیار متفاوتی با اتحاد جماهیر شوروی در دوره پرسترویکا قرار دارد.
اول اینکه میخائیل گورباچف تنها شش سال در روسیه قدرت را به دست داشت و هرگز نتوانست کنترل موثری بر حلقه داخلی رهبران شوروی داشته یا تغییری در بروکراسی ایجاد کند. در نتیجه او نتوانست ابتکارات سیاسی خود را اجرایی کند و ناچار شد تصمیمات رادیکالتری را اتخاذ کند که کل سیستم را بیثبات میکرد.
در مقابل پوتین پس از به قدرت رسیدن در سال دو هزار خیلی سریع بر نخبگان رقیب کنترل پیدا کرده و مکانیسم قدرت عمودی را احیا کرد. او ۲۴ سال است که در قدرت بوده و اکثر تحلیلگران موافقند که پایههای اصلی رژیم او آنقدر قوی است که احتمالا حتی از مرگ بنیانگذار خود هم جان سالم بهدر میبرد.
مسائل دوم این است: یکی از عوامل مهم در فروپاشی اتحادجماهیرشوروی این واقعیت بود که این کشور در یک جنگ در افغانستان بود و قابلیت پیروز بیرون آمدن از آن را نداشت. بنابراین اتحادجماهیر شوروی مجبور شد که با غرب وارد مذاکره شود. روسیه در حال جنگ در اوکراین است که هنوز اطمینان دارد که میتواند در آن پیروز شود.
مورد سوم اینکه اتحادجماهیر شوروی ورشکسته شده بود، کسری تجاری داشت و از خارج پول قرض میگرفت. در مقابل با وجود تحریمهای غرب، روسیه در سال گذشته ۵۰ میلیارد دلار مازاد تجاری داشته است. اقتصاد برنامهریزی شده شوروی سفت و سخت و ویرانکننده بود و دولت در گودالی از یارانههای دولتی فرو رفته بود. روسیه کنونی دارای یک اقتصاد سرمایهداری پویا است که بهخوبی در اقتصاد جهانی در اقتصاد جهانی ادغام شده و کارآفرینان مهارت خوبی در دور زدن تحریمهای غرب دارند.
نکته چهارم این است که اتحاد جماهیر شوروی، فدراسیونی بود که تنها ۵۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدادند. اما روسیه پوتین یک کشور متمرکزتر است که ۸۲ درصد از جمعیت آن را روسها تشکیل میدهند. مسلما برای روسیه احتمال شورش اسلامگرایان در قفقاز شمالی یک چالش امنیتی بالقوه است. اما منطقی که رمضان قدیروف رهبر چچن را تبدیل به یک رعیت وفادار برای مسکو کرده، در موارد دیگر هم صدق میکند. بر اساس این منطق بهتر است از جریان یارانهای که از مسکو میرسد لذت ببرید و لامبورگینی سوار شوید تا اینکه گروزنی یکبار دیگر به تلی از آوار تبدیل شود. چچنیها از جنگهای اول و دوم درس گرفتهاند که استقلالطلبی ارزش تلاش را ندارد. هیچیک از جمهوریهای دیگر در فدراسیون روسیه هم علاقهای به آغاز جنگ با مسکو ندارند.
حمله ۲۲ مارس ۲۰۲۴ به تالار شهر کراوکس، نه تنها یادآور این موضوع بود که اسلامگرایی افراطی همچنان یک تهدید امنیتی برای روسیه است بلکه نشاندهنده شکست اطلاعاتی گسترده سرویسهای اطلاعاتی این کشور بود. ایالاتمتحده از قبل به آنها هشدار داده بود که چنین حملهای در راه است. آنها باید نگهبانان مسلح را در تمام سالنهای کنسرت در مسکو مستقر میکردند. بااینحال، حملاتی مانند کراوکس باعث تغییر رژیم در روسیه نمیشود. تروریستها نه از قفقاز شمالی، بلکه از تاجیکستان آمده بودند. این نشان میدهد که هشت میلیون کارگر مهاجر از آسیای مرکزی یک خطر امنیتی بالقوه برای روسیه است. اما ارزش آنها در اقتصاد روسیه که با مشکل نیروی کار کم مواجه است، حداقل در حالحاضر از چالشهای امنیتی که ایجاد میکنند بیشتر است.
شورش واگنر در ژوئن ۲۰۲۳ یک تحول خارقالعاده بود و جدیترین تهدید برای ثبات رژیم پوتین از زمان تأسیس آن در سال دو هزار به حساب میآمد. ما هرگز نمیدانیم اگر یوگنی پریگوژین به عقب نرفته بود، چه رخ میداد. او به نیروهای خود دستور داده بود تا به سمت مسکو پیشروی کنند. اما آنچه میدانیم این است که قیام یا شورش واگنر در نهایت شکست خورد. پریگوژین مرده و به خاک سپرده شده و ثبات رژیم به سرعت برقرار شده است.
اجازه دادن به گروه واگنر برای توسعه و قدرت پیدا کردن تا جایی که بتواند آن شورش را به راه بیندازد، یک اشتباه جدی از سوی پوتین، پس از تصمیم او برای آغاز تهاجم تمام عیار به اوکراین بود. اما این یک اتفاق دور از ذهن باقی میماند و نمیتواند به عنوان پایهای برای سیاست ایالات متحده عمل کند.
برای پیروز شدن در دیپلماسی و جنگ نیاز به ارزیابی واقعبینانه از نقاط قوت و ضعف دشمن است. فروپاشی ناگهانی اتحاد جماهیر شوروی به ما یادآوری میکند که انتظار چیزهای غیرمنتظره را داشته باشیم. اما پوتین و رئیس جمهور چین شی جین پینگ از اشتباهات گورباچف درس خود را گرفتهاند. واشنگتن نباید سیاست روسیه خود را با این فرض بسازد که صاعقه دو بار به یک مکان برخورد میکند.
*ترجمه: مهسا مژدهی
۳۱۱۳۱۲
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1901563